طاها خان

چند روزی ملینا خانوم (دختردایی طاها) مهمان ما بود و ما هم ماجراها داشتیم با این دونفر.یه وقت با هم بازی میکردند و با هم خوب بودند و یه وقت هم سر هر چیزی با هم دعواشون میشد.البته این حالت دوم بیشتر اتفاق می افتاد و ما مجبور بودیم دنبال راهکار باشیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که از وسایل به طور مشترک استفاده کنند!     ...

فکر کنم عکسها واضح و گویا هستند     دیدید پسرم ماشاالله چقدر خوردنی وبامزه شده. ...

پسرم اینقدر پنیر دوست داره که اینطوری صبحانه میخوره!!!     حتی اجازه مهلت نمیده که براش بذارم روی نان. قربونت برم الهی ...

...

...

پسرم همینطور که بزرگتر میشه شیطنتهاش هم بیشتر و شیرین تر میشه. از چند تا کارهاش که میشد عکس گرفتم. اینجا توی ساک حمل صهباست .تا میدید صهبا رو برداشتیم میرفت میخوابید سر جاش.کلی هم ذوق میکرد.     این هم ماشینی هست که مامان جونش براش خریده ببینید چه کار خطرناکی میکنه!!     باز هم کار خطرناک سوار شدن روی موتوری که عمو عبدالله برای تولد کادو داد.اون هم چی؟ برعکس.         هروقت هم که درست سوار میشه یه کار دیگه انجام میده:       این هم سبد اسباب بازیش که به اون بیشتر از وسیله های بازیش علاقه نشون میده.   ...